۱۴۰۴ خرداد ۱۰, شنبه

زنانِ دیگری‌شده: وقتی جنسیت، مذهب و قومیت، هم‌زمان طرد می‌کنند


 محرومیت زنان از مشارکت برابر در بخش‌های کلیدی مانند سیاست، قوه قضائیه و ارتش، موقعیت آنان را به‌عنوان «دیگری» اجتماعی بیشتر تثبیت کرده و به حاشیه‌ راندن آن‌ها در هر دو حوزه عمومی و خصوصی را تحکیم می‌بخشد. این طرد، صرفاً حاصل هنجارهای فرهنگی نیست، بلکه یک استراتژی عمدی و سیستماتیک است که توسط روایات دولتی تقویت می‌شود که زنان را به‌عنوان نگهبانان سنت و فضیلت اخلاقی معرفی می‌کنند. این نقش‌های جنسیتی که توسط دولت تأسیس و تقویت می‌شوند، نه‌تنها برای حفظ سلطه مردسالارانه عمل می‌کنند، بلکه به‌طور هم‌زمان محرومیت زنان از موقعیت‌های قدرت و تصمیم‌گیری را توجیه می‌کنند. این چارچوب ایدئولوژیک به‌طور عمده به‌دنبال محدود کردن زنان به نقش‌های خانگی و تولید مثلی است و عملاً عامل سیاسی آن‌ها را از بین می‌برد.


با این حال، «دیگری» بودن زنان در ایران فراتر از جنسیت است و با دیگر محورهای حاشیه‌نشینی مانند طبقه، قومیت و مذهب در هم‌تنیده می‌شود. زنان از گروه‌های اقلیت، به‌ویژه آن‌هایی که پیشینه کرد، ترک ،بلوچ، عرب ،ترکمن ،لر ،سنی ، یارسان ، علوی و دارویش گنابادی دارند، با نوعی تبعیض مرکب روبه‌رو هستند که آن‌ها را در تقاطع چندین نظام سرکوب قرار می‌دهد. این زنان نه‌تنها به‌خاطر جنسیت خود، بلکه به‌دلیل هویت قومی یا مذهبی‌شان که دولت به‌طور فعال در پی سرکوب یا پاک‌سازی آن است، طرد می‌شوند. این به‌حاشیه‌رفتن متقاطع ماهیت چندوجهی طرد در جمهوری اسلامی ایران را آشکار می‌کند، جایی که نقش‌های اجتماعی و عاملیت سیاسی زنان از لایه‌های سرکوبگر هم‌پوشانی شکل می‌گیرد و محدود می‌شود. از این رو، طرد زنان را نمی‌توان به‌طور جداگانه فهمید، بلکه باید آن را به‌عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تری برای کنترل و تقسیم اجتماعی، با هدف حفظ نظم هژمونیک و مردسالارانه در نظر گرفت.

سرکوب سیستماتیک بهاییان و تشدید دستگیری‌ها، بازداشت‌ها و احکام زندان برای زنان بهائی نمونه‌ای برجسته از نابرابری‌های جنسیتی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مصاحبهٔ تلویزیونی نقش سازندهٔ دین در اجتماع را بررسی می‌کند

  نماینده‌ای از جامعهٔ بهائی تونس با اشاره به تجربیات بهائیان این کشور، مفهوم دین به عنوان نیرویی برای پیشرفت اجتماعی را بررسی می‌کند. شهر ت...