رخداد تلخ و دردناک جنوب ایران، دل همهی ایرانیان را به درد آورده است. در چنین لحظات حساسی، مقصر دانستن افراد یا نهادها دردی را دوا نمیکند؛ بلکه بذر کینه، خشم و شکافهای اجتماعی را گستردهتر میکند. در چنین شرایطی، تمرکز بر پاسخ به نیازهای فوری و اساسی مردم آسیبدیده، اقدامی بهمراتب سازندهتر خواهد بود. هرچند اهدای خون اقدامی ارزشمند و نماد همبستگی انسانی است، اما به تنهایی پاسخگوی وسعت این بحران نیست.
در این مقطع حساس، ضروری است از سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و کشورهای همسایه که از امکانات پزشکی برخوردارند، درخواست شود به سرعت وارد عمل شوند. با نگارش نامههای رسمی و درخواستهای جمعی، میتوان آنها را به اعزام تجهیزات پزشکی و کمکهای بشردوستانه ترغیب کرد.
ابعاد این فاجعه تنها به خسارتهای انسانی و مالی محدود نمیشود؛ محیط زیست، حیات وحش و منابع طبیعی نیز به شدت آسیب دیدهاند. در این راستا، دعوت از متخصصان محیط زیست، دامپزشکی و بهداشت عمومی برای بررسی و مدیریت پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت بحران، امری ضروری است.
همچنین باید به وضعیت روحی و روانی کودکان و نوجوانان منطقه توجه ویژه داشت. آسیبهای روانی ناشی از این حادثه میتواند تأثیرات عمیقی بر نسلهای آینده برجای گذارد. لازم است برنامههای حمایتی روانی و اجتماعی برای کاهش این آسیبها طراحی و اجرا شود.
ما همچنین میتوانیم با ارسال نامههای سرگشاده به نهادهای اروپایی و بینالمللی مدافع حقوق بشر، توجه جهانیان را به ابعاد انسانی و زیستمحیطی این بحران جلب کنیم. شناسایی و مهار مواد شیمیایی وارد شده به آب، خاک و هوا باید در اولویت قرار گیرد تا از بروز بیماریهای آتی در انسان و آسیب بیشتر به محیط زیست جلوگیری شود.
اکنون در سوگ نشستهایم، اندوهگینیم، اما در عین حال مسئولیم. مسئولیم که این بحران را با تدبیر، دوراندیشی و همبستگی انسانی مدیریت کنیم. پیش از آنکه انگشت اتهام به سوی دیگری دراز کنیم، باید راهکارهای عملی و انسانی برای کاهش رنج و آلام مردم بیابیم. اگر خود را فعال اجتماعی میدانیم، باید انسانیت را نه در کلام، که در عمل، بیمرز و بیقضاوت معنا کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر