۱۴۰۴ فروردین ۱۵, جمعه

مذاکره؛ نماد بلوغ سیاسی یا ابزاری برای تحمیل قدرت؟




مذاکره در ادبیات روابط بین‌الملل به‌عنوان نشانه‌ای از بلوغ سیاسی و تمایل به حل اختلافات از مسیر گفت‌وگو شناخته می‌شود. اما واقعیت پیچیده‌تر از این برداشت آرمانی است. این پرسش همچنان مطرح است: آیا مذاکره ابزار تحقق تفاهم و همزیستی است یا ابزاری در خدمت منافع بازیگران قدرتمند؟

واقع‌گرایان بر این باورند که مذاکره زمانی موفق است که به تقویت منافع ملی، قدرت و امنیت منتهی شود. در مقابل، سازه‌انگاران نقش هویت‌های جمعی، ارزش‌ها و هنجارهای مشترک را در شکل‌گیری گفت‌وگوهای پایدار پررنگ می‌دانند. یوهان گالتونگ نیز با تأکید بر «صلح مثبت»، معتقد است که بدون ساختارهای عادلانه و غیرخشونت‌آمیز، هیچ توافقی پایدار نمی‌ماند.

تجربه چند دهه "مذاکره —مستقیم یا غیرمستقیم—" میان ایران و آمریکا نشان می‌دهد که گفت‌وگو در غیاب اعتماد و عدالت، نه تنها به کاهش بحران‌ها منجر نشده، بلکه به تشدید فشارهای اجتماعی و حذف صداهای اقلیت، زنان و نیروهای تحول‌خواه در داخل انجامیده است.

در جهانی که منطق رقابت و سلطه‌طلبی بر مناسبات سیاسی سایه افکنده، بازتعریف جایگاه انسان به‌عنوان موجودی دارای کرامت، آگاه از وابستگی‌های جهانی و مشتاق به همزیستی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. تنها با چنین نگاهی است که مذاکره می‌تواند از ابزاری برای تحمیل، به فضایی برای تفاهم، عدالت و ساخت جهانی پایدارتر تبدیل شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مصاحبهٔ تلویزیونی نقش سازندهٔ دین در اجتماع را بررسی می‌کند

  نماینده‌ای از جامعهٔ بهائی تونس با اشاره به تجربیات بهائیان این کشور، مفهوم دین به عنوان نیرویی برای پیشرفت اجتماعی را بررسی می‌کند. شهر ت...